جدول جو
جدول جو

معنی خاک سیاه - جستجوی لغت در جدول جو

خاک سیاه
(کِ)
خاک تیره. خاک برنگ سیاه. خاک سیه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاکاسیاه
تصویر کاکاسیاه
غلام سیاه، سیاه پوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاج سیاه
تصویر زاج سیاه
قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، اشخار، بلخچ، شخیره، قلیا، خشار، لخج، شخار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشک سیاه
تصویر کشک سیاه
قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، پینو، لیولنگ، هلباک، هبولنگ، ریخبین، ترپک، پینوک، رخبین، ترف
فرهنگ فارسی عمید
بنده و غلام سیاه، رجوع به کاکا شود
لغت نامه دهخدا
(خَرْ رِ)
دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی شمال خاوری چقلوندی کنار راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه و سردسیر. آب آن از چشمۀ خره سیاه. محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
گیاهی است که مرده. گیاه خشک. گیاه از بین رفته: هائجه، زمین خشک گیاه یا زردگیاه. (منتهی الارب). اهاجه، خشک گیاه یا زردگیاه یافتن زمین را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
آن را بعربی زاج الاساکفه گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج اساکفه و زاج کفشگران شود
لغت نامه دهخدا
(جِ)
آن بود که کفشگران بکار برند. (ترجمه صیدنۀ بیرونی). و رجوع به زاج اسود و زاج الاساکفه و زاج کفشگران شود
لغت نامه دهخدا
(غِ)
زاغ سیه. قسمی از کلاغ در کردستان یافت میشود که قد آن تا 67 سانتیمتر میرسد و دارای منقاری خمیده و پرهائی سیاه و درخشان است و در فارسی آن رازاغ یا زاغ سیاه گویند. (نامهای پرندگان مکری ص 93)، گوشۀ کمان (زاغ سیه) :
دو زاغ سیه را بزه برنهاد
ز یزدان پیروزگر کرد یاد.
فردوسی.
و رجوع به زاغ کمان شود
لغت نامه دهخدا
لقبی بود که مخالفان آزادی به سیدعبداﷲ بهبهانی داده بودند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کِ نَ / نِ)
چاک گریبان. (آنندراج). گریبان. یقه:
گلشن اندام او موج لطافت میزند
میتوان دیدن ز چاک سینۀ او جوی گل.
سالک یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام نهری در فارس، فاضل آب چشمه های بلوک بیضا جمع شده و رودخانه گشته از میان بلوک بیضا و رامجرد گذشته در صحرای آهو چرزرقان حومه شیراز نایاب می شود، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
خاکی که از چاه بدست می آید. خاکی که در اثر گودبرداری چاه بدست می آید. ثلّه. جبا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
خاک و گرد متعلق براه. غبار. خاکی که بر لباس شخص بازگشت کرده از مسافرت می نشیند، رنج سفر. خستگی سفر: ’هنوز خاک راهش را پاک نکرده’، افتاده. بنده. کوچک: ’خاک راه او هستم’
لغت نامه دهخدا
(خَ رِ)
خری که پوست بدنش سیاه است. ادلم. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز (کاشمر]. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
خانه سیه. خانه خراب. (ناظم الاطباء). در محل نفرین گویند خانه اش سیاه:
کمال هست قرین با رقیب خانه سیاه
چو بلبلی که بزاغش کنند اسیر قفس.
کمال خجندی (از آنندراج).
بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ
رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی.
بابا فغانی (از آنندراج).
ارباب هنر جمله چو فانوس درین بزم
از روشنی دیده و دل خانه سیاه اند.
وحید (ازآنندراج).
، در محل نفرین گویند
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز، که در 18 هزارگزی باختر ایزه واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 110 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام قریه ای نزدیک اصفهان که در شمال غربی اصفهان و نزدیک سلطان آباد واقعاست
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام خالهای سیاه رنگ ورق قمار، مقابل خال قرمز
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
خاکی که از پرویزن و نظایر آن بدر کرده باشند، مقابل خاک درشت. کدیون. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سُ سُمْ بَ / بِ)
آبدزدک (حشرۀ معروف). و رجوع به آبدزدک شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
خاکی است که ازترکیب خاک معدنی با لاشبرگ درست میشود. مهندس کریم ساعی در کتاب جنگل شناسی خود چنین آرد: خاک گیاهی از آمیختن خاک معدنی با لاشبرگ درست می شود. در زمینهای زراعتی مواد آلی که از راه کود بزمین داده میشود بوسیلۀ شخم با خاک آمیخته میگردد ولی در جنگل این آمیخته شدن بوسیلۀ ریشه درختان، کرمهای خاکی یا جانوران بزرگتر و یا بوسیلۀ آبی که در خاک فرو می نشیند انجام میگیرد. ریشه درختان در خاک معدنی فرومیروند، در آنجا میمیرند و می پوسند و با آن آمیخته می شوند. کرمهای خاکی دالانهائی در خاک می کنند که گاهی تا ژرفای یک متر فرومیرود و آخال آنها با خاک کانی آمیخته می گردد. گراز، روباه، خرگوش و موش خاک را در جستجوی خوراک زیر و رو می کنند. آبی که در خاک فرومی نشیند با خود ذرات لاشبرگ را همراه برده و آنها را با خاک معدنی مخلوط می کند همچنین هنگام گذشتن از لاشبرگ اسیدهومیک را در خود حل کرده و آن را به خاک معدنی میرساند و در آنجا این اسید با برخی مواد معدنی هومات می سازد
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ وَ / وِ)
در خاک غلتیدن. مراغه. (بلهجۀ قزوین)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
آبادیی در فارس نزدیک مزایجان دشت مرغاب. (از گزارشهای باستانشناسی ج 4 ص 29). نه فرسخ میانۀ جنوب و مشرق قاضیان است. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان قنقری پائین بخش بوانات و سر چهان شهرستان آباده که در 35 هزارگزی جنوب سوریان بر کنار راه فرعی دیدگان به چهارراه در جلگه واقع است. آب آنجا از قنات و رود خانه شاه رستم تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و میوه و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کِ یَهْ)
خاک تیره. رجوع به خاک سیاه شود:
پاس ادب من همه را میرسد اینک
بر خاک سیه خفته ام اینک به در دوست.
علی خراسانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ)
خط شب. خط ازرق. خط سبز. خط چهارم از هفت خط جام جم را گویند. (از ناظم الاطباء) :
بجام عشق تو می تا خط سیاه دهند
منم که سر بخط آن خط سیاه نهم.
خاقانی.
، عالم غیب بنزد صوفیان. (یادداشت بخط مؤلف) ، خط سبز نورسته را گویند. (آنندراج) :
نرسته زآن خط گلگون خط سیاه هنوز
نخورده خسرو حسنت غم سپاه هنوز.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاکا سیاه
تصویر کاکا سیاه
غم سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاز سیاه
تصویر قاز سیاه
سیاشلخت (گویش گیلکی) از مرغابیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاک لیوه
تصویر خاک لیوه
در خاک غلتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغ سیاه
تصویر زاغ سیاه
زاج سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکاسیاه
تصویر کاکاسیاه
غلام سیاه
فرهنگ فارسی معین
گر مار های سیاه ببینی، تعبیرش دشمنان فراوان می باشد.
تعبیر خواب مار سیاه و معنای دیدن آن در خواب هشداری در رابطه با خطری بالقوه است. معمولا خواب مار سیاه مفهومی منفی داشته و منجر به وقوع ناراحتی در زندگی بیداری می گردد.
حضور یک مار در رویا به مهار کردن انرژی های بیننده خواب اشاره دارد و رنگ سیاه نماد خطر بالقوه است. دیدن مار سیاه در خواب به این معنی است که باید مراقب خود باشید. اصولا این رویا مفهومی منفی داشته و ممکن است موجب ناراحتی و تحولات ناخوشایند در زندگیتان گردد.
مار سیاه معمولا در خواب به صورت های زیر دیده می شود:
مار سیاه دور بدن
مار سیاه سمی
مار سیاه در علف ها
تعداد زیادی مار سیاه
مار سیاه مرده که بیننده خواب را گاز می گیرد
تصویر یک مار سیاه نمایانگر قدرت شما در درون است. غالبا این گونه رویا ها با وضعیت کنونی شما در زندگی بیداری کاملا در ارتباط است و منعکس کننده بخشی از آن است. شاید وقت آن رسیده که با واقعیت روبرو شوید.
جزئیات پیرامون خواب زمانی مهم هستند که بتوانید معنی آن را درک کنید. اگر در خواب با تهدید مار سیاه مواجه شدید نشانه این است که شما نمی توانید از پس دغدغه های ذهنی خودتان برآیید. شاید به نظر همه چیز خوب و مرتب بیاید، ولی در لایه های زیرین زندگیتان مسائلی وجود دارد که شما را نگران می کند.
اگر در خواب دیدید که مار سیاهی به دو نیم تقسیم شده است این نشانه ای است که شما باید در شرایط اجتماعی بهتر عمل کنید. پیام اصلی این خواب این است که شما هرگز نمی توانید که کاملا خوب باشید.
مار سیاه کوچک در خواب اشاره به کودکی دارد. این خواب در برخی مواقع به این معناست که زمان آن رسیده است که با پول بهتر عمل کنید.
اگر در خواب مار سیاه شما را به هر طریقی می ترساند، این رویا به تلاش برای غلبه بر یک مشکل دشوار یا یک فرد مزاحم مرتبط می شود. اغلب این رویا زمانی رخ می دهد که شما از یک نوع اندوه یا جدایی در زندگی تان رنجمی برید.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تعبیر خواب خال سیاه دیدن خالهای سیاه بر تن کسی در خواب، علامت بیمار شدن و اختلافات خانوادگی است -
فرهنگ جامع تعبیر خواب